معنی سانجی دات
حل جدول
بازیگر فیلم یک و یک
سانجی دات
بازیگر فیلم یک و یک
فیلمی با بازی سانجی دات
آتش
مرد شرور
بازیگر فیلم خیابان
سانجی دات
بازیگر فیلم خطرناک
سانجی دات
بازیگر فیلم واستاو
سانجی دات
بازیگر فیلم یک و یک
سانجی دات
لغت نامه دهخدا
سانجی. [ن َ] (ص نسبی) منسوب است به [سان] که قریه ای است در نواحی بلخ. (الانساب سمعانی) (اللباب فی تهذیب الانساب).
دات
دات. [ت َ] (اِ) در فرس هخامنشی و اوستا به معنی قانون است و همین کلمه است که در فارسی «داد» گردیده است. (فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 57).
دات شاهپوهر
دات شاهپوهر. (اِخ) نام موبد اردشیرخوره. صورت و نام وی بر سنگی گرانبها منقورست. (سبک شناسی ج 1 ص 51 بنقل از ایران در زمان ساسانیان چ 1 ص 72).
دات پیرای
دات پیرای. (اِخ) ابن شاپوربن مهریار (دستور) نویسنده ٔ نسخه ای از وچر کرت دینیک به سال 609 یزدگردی در کرمان (خرده اوستا گزارش پورداود ص 80).
ارس دات
ارس دات. [اُ رُ] (اِخ) یک تن خارجی از سپاهیان اسکندر که بر او طغیان کرد و اسکندر با تیر او را از پای درآورد. (ایران باستان صص 1764-1765).
سپنت دات
سپنت دات. [س ِ پ َ ت ُ دا] (اِخ) مغی که نامش اسفندیار بود. رجوع به اسپندیاد و اسپندیار و اسفندیار و ایران باستان ص 530، 531، 482، 483، 535، 534 شود.
ترکی به فارسی
دردگرفتن
معادل ابجد
529